خودروساز وطنی ابتدا با یک قیمت گذاری عجیب سعی داشت این اتومبیل را در بازه 70، 80 میلیونی های بازار جا دهد که از همان ابتدا، شکست این قیمت گذاری برای یک سدان چینی گمنام قابل پیش بینی بود چرا که حتی با وجود تعرفه های گمرکی و سودهای کلان واردکنندگان باز هم برند های معتبر تری مثل رنو فلوئنس و سراتو مونتاژ خود سایپا (البته با گیربکس های دنده ای و آپشن کمتر) و حتی هموطن خوشنام ترش جیلی امگرند 7 اتوماتیک با این حدود قیمت در کشور قابل خریداری هستند (بماند که با اندکی اضافه کردن سرمایه یا خرید خودروی یک سال کارکرده گزینه های بیشتری از جمله میتسوبیشی لنسر 1600 و هیوندای اکسنت و ... هم در دسترس میباشند).

در نهایت این شکست در قیمت گذاری و همزمان شدنش با رکود کلی در بازار خودرو تا جایی ادامه پیدا کرد که اکنون نه تنها آریو با افت قیمت شدید نسبت به روزهای اولیه در حول و حوش قیمت 54 میلیون تومان پرسه میزند بلکه همین رقم هم بعضاً با وام 30 میلیونی دو ساله بدون بهره قابل پرداخت میباشد که این شرایط به ارزش واقعی Z300 بسیار نزدیک تر است. البته ناگفته نماند که این آریو های 54 میلیونی نسبت به نمونه های وارداتی نیمه فول به حساب می آیند و با مونتاژ در کشور نیز تعرفه کمتری یقه شان را گرفته، اما اگر سری به بازار بزنید نمونه های فول وارداتی مشابه میهمان امروزمان با قیمت های حدود 57 تومان قابل خریداری هستند که باز هم نسبت به قیمت های قبلی افت فاحشی را تجربه کرده اند.

بد نیست اشاره ای هم به ضرر هنگفت خریداران اولیه این اتومبیل کنیم که تنها به جرم اعتماد زود هنگام به قمیت اعلامی، ضرر حدود 20 میلیونی را (جدای از افت قیمت طبیعی بین خودرو صفر و کارکرده) در یک مدت کوتاه متحمل شدند.

طراحی ظاهری
 


اگر عبارت TOYOTA ALLION 2007 را در گوگل سرچ کنید تصویر بسیار آشنایی به چشمانتان خواهد خورد و حتی ممکن است تصور کنید اشتباهاً عبارت Zotye Z300 را تایپ کرده اید! تشابهات از حالت الهام گرفتن (مثل تشابه برلیانس و ب ام و) فراتر رفته و اگر به لوگوی کمپانی سازنده دقت نکنید، تشخیص اینکه کدامیک تویوتاست و کدامیک زوتای دشوار می باشد (الان طرفداران خودروهای ژاپنی دارند چپ چپ نگاه میکنند اما باور کنید کیفیت و ماندگاری بیشتر تویوتا از روی عکس ها چندان قابل تشخیص نیست!).

اجازه بدهید از این بحث زود بگذریم و تمرکزمان را روی طراحی مهمان چشم بادامیمان بگذاریم. با یک نگاه کلی محافظه کاری در جای جای بدنه به چشم می آید و طراح زوتای یا بهتر است بگوییم طراح تویوتا آلیون، سعی کرده با کمترین ریسک چهره ای زیبا و هماهنگ خلق کند و تا حدودی هم در این کار موفق بوده است. بخصوص در نمای جلویی که چراغ های کشیده و بزرگ در کنار جلوپنجره ای کوتاه تر از چراغ ها، بالاتر از سپری برآمده قرار گرفته اند و حاصل کار چهره ای نسبتاً شیک و معقول از آب در آمده.

اما در نمای جانبی و عقبی میتوان گفت که در سادگی کمی افراط شده است. در واقع شاید این میزان از سادگی برای سال 2007 آن هم برای برند معتبر تویوتا مشکل چندانی ایجاد نکرده باشد اما برای خودرویی با برند کمتر شناخته شده آن هم در سال 2015 به اندازه ی کافی جلب نظر نمیکند (البته این بدنه چندی پیش فیس لیفت شده اما فعلاً که همان ظاهر قبلی در اختیار ماست). خلاصه باید اعتراف کنیم که طراحی آریو در مجموع قابل قبول است و همچنین با توجه به تعداد کم این محصول در خیابان، کمتر از برخی رقبا تکراری شده اما به قدری هم چشم نواز نیست که بتوان از آن به عنوان یک برگ برنده در فروش استفاده کرد.

ابعاد Z300 نیز در طول 4565، عرض 1766 و ارتفاع 1486 میلیمتر میباشد که اگر بخواهیم با خودروهای روتین بازار که به چشم همه آشناست مقایسه کنیم کمی از پژو پارس با ابعاد 4498 در 1704 در 1410 بزرگتر میباشد و البته باید در ادامه کار ببینیم از این ابعاد به خوبی استفاده شده است یا خیر. 

کیفیت و طراحی داخلی

 


در داخل کابین هم مثل فضای خارجی با همان شکل و شمایل تویوتا آلیون روبرو میشویم که فضایی نه خیلی مدرن و نه خیلی قدیمی را برایمان تداعی میکند، البته شاید هنگام خرید یک خودروی ارزان قیمت زیبایی کابین در درجه بعدی اهمیت قرار داشته باشد و قبل از اینکه توقع یک کابین لوکس را داشته باشیم ترجیح میدهیم قطعات داشبورد خوب سر جایشان چفت شده باشند و حتی الامکان دیر به صدا بیفتند و از نظر مواد استفاده شده هم لااقل در سطحی باشند که وقتی دستی به روی داشبورد میکشیم به یاد صندلی پلاستیکی حمام خانه مان نیفتیم! خوب اگر این توقعات اولیه برآورده شد دیگر هرچه داشبورد زیباتر و در عین حال ارگونومیک تر بود که چه بهتر.

با این توضیح مختصر برگردیم سراغ داشبورد اتومبیل نه چندان گران قیمت امروزمان تا ببینیم تا چه سطحی توقعمان را برآورده میکند. با اولین نگاه و تماس به نظر میرسد که قطعات داشبورد هرچند از جنس پلاستیک خشک ساخته شده اند اما از کیفیت مونتاژ مناسبی برخوردارند و هرچند هنوز با توجه به کارکرد پایین اتومبیل مورد تست قضاوت زود است اما خوشبختانه فعلاً که هیچ صدایی در هنگام حرکت از قطعات کابین شنیده نمیشود. ضمن اینکه هوا در روز آزمایش بسیار سرد بود و در سرمای شدید داشبورد های پر صدا بیش از پیش خودشان را لو میدهند. به هر حال امیدواریم در کیلومترهای بالاتر نیز فضای داخلی همینطور ساکت بماند. به طور کلی کیفیت داشبورد و تو دری ها نتوانسته ارزان قیمت بودن اتومبیل را کاملاً مخفی کند اما نمره ی قبولی را در این رنج خواهد گرفت.
حالا میتوان رفت سراغ بحث زیبایی، داشبوردی نه خیلی شلوغ و نه خیلی خلوت که یک فرمان چهارشاخه، پخش تصویری و قطعاتی با طرح چوب روی آن خودنمایی میکنند و سایر قسمت ها نیز با چیدمانی ساده کنارهم قرار گرفته اند. شاید فضای کلی کابین نسبت به برخی محصولات جدید چینی کمی قدیمی به نظر برسد که به نوعی یادآور سال طراحی تویوتا آلیون نیز میباشد اما این مسئله آنقدر هم جدی نیست که توی ذوق بزند و با توجه به ارگونومی مناسبی که دارد کاملاً قابل چشم پوشی است، ضمن اینکه برخی قطعات مثلاً لیور دنده با طرحی مدرن تر و زیبا (نسبت به آلیون) جایگزین شده اند. 


امکانات رفاهی و ایمنی

 


Zotye Z300 اتوماتیک نیز مثل اکثر اتومبیل های هموطنش حتی در نمونه معمولی آپشن های نسبتاً مناسبی (با توجه به وجه پرداختی) در اختیار راننده و سرنشینان قرار میدهد که از آن جمله میتوان به مواردی نظیر ترمز های چهار چرخ دیسکی مجهز به سیستم ضد قفل (ABS) و توزیع کننده نیروی ترمز (EBD)، سیستم ضد سرقت(Immobilizer) ، کامپیوتر سفری، شیشه ها و آیینه های برقی، گیربکس اتوماتیک تیپ ترونیک، سنسور دنده عقب، ایربگ راننده و سرنشین جلویی، صندلی های چرمی، رینگ های آلومینیومی، صندلی های تاشو عقب، چراغ های جلو با قابلیت تنظیم ارتفاع و مه شکن جلو و عقب و ... اشاره کرد که در فول ترین نمونه (یعنی رویال) گزینه های دیگری مثل ایربگ های جانبی و پرده ای، سیستم تهویه مطبوع اتومات، سانروف برقی، سیستم پخش تصویری و GPS و دوربین دنده عقب و ... این موارد را تکمیل میکنند.

پس با خرید نمونه ی فول آریو میتوان از بابت آپشن رضایت کافی داشت، هرچند کماکان لیستی از گزینه های موجود از قبیل ESP، گرمکن صندلی، کروز کنترل و پدل شیفتر و ... از دسترس شما خارج هستند اما نباید هم فراموش کنید که چقدر پول پرداخت کرده اید!

موتور و توانایی های حرکتی

 


در زیر کاپوت این آسیایی گمنام یک موتور 1.6 لیتری 4 سیلندر 16 سوپاپ با استاندارد آلایندگی یورو 4 قرار دارد که بر خلاف برند اتومبیل از یک کمپانی با سابقه و خوشنام یعنی میتسوبیشی به عاریت گرفته شده. جالب است که برای اطلاع از قدرت موتور اعلامی در سایت سایپا با دو عدد 127 و 112 اسب بخار روبرو میشویم (این اعداد جدای از عدد اعلامی برای نمونه 1.5 لیتری دنده ای است و هر دو برای موتور 1.6 بیان شده! یکی در متن معرفی خودرو و دیگری در کاتالوگ مشخصات!) اما برخی منابع خارجی هم به عدد 90 کیلووات یعنی چیزی حدود 120 اسب بخار اشاره کرده اند که شاید بهتر باشد همین عدد که چیزی مابین دو عدد اعلامی در سایت سایپا است را به عنوان قدرت آریو قبول نماییم.

این حداکثر قدرت در دور موتور 6000 در اختیار راننده قرار میگیرد تا در کنار گشتاور 151 نیوتون متر در دور موتور 4000 اعداد و ارقام قابل قبولی برای یک پیشرانه 1.6 لیتری ارائه داده باشند. البته هرچند این اعداد برای یک موتور 1600 مناسب است ولی با توجه به اینکه این نیرو توسط یک گیربکس اتوماتیک نه چندان مدرن 4 سرعته منتقل میشود و میبایست 1275 کیلوگرم وزن خودرو را نیز به دوش کشد نمیتوانیم توقع شتاب و سرعت اعجاب انگیزی از این بچه اژدهای کم خطر چینی داشته باشیم. اما در مورد مصرف سوخت که برای خریداران خودرویی در این رنج قیمت اهمیت زیادی دارد آریو در سیکل ترکیبی به ازای هر 100 کیلومتر چیزی حدود 7.6 لیتر از باک 55 لیتری اش میبلعد که با توجه به وزن و گیربکس اتوماتیک رضایت بخش است.

تجربه رانندگی

 


بالاخره پس از چرخ زدن در اطراف اتومبیل و بررسی های ظاهری وقت آن رسیده که پشت فرمان بنشینیم و ببینیم آریو در باطن چه کاره است! پشت فرمان دید اطراف مناسب باعث میشود خیلی زود با ابعاد اتومبیل هماهنگ شوید، صندلی زیاد نرم نیست اما سفتی آزار دهنده ای هم ندارد. موتور زوتای که با آرم میستوبیشی زیر کاورش قوت قلبی به راننده هدیه میدهد را استارت میزنیم و بعد از بستن کمربند های ایمنی و خفه شدن صدای بوق هشدار کمربند (که حسابی روی اعصاب است) به آرامی شروع به حرکت میکنیم، اتومبیل خیلی روان روی آسفالت خشن محل تست قدم میزند و فرمان و سیستم تعلیق نرم آریو رانندگی آرام و مطلوبی برای یک سواری خانوادگی و راحت فراهم کرده اند.

گیربکس هم وظیفه تعویض دنده ها را مقداری کند اما به نرمی انجام میدهد و از تقه های آزار دهنده خبری نیست. فضای پای سرنشینان مناسب است و با وجود تنظیم صندلی برای قد 180 سانتی متری من ، همکارمان با قد بلند تر روی صندلی عقبی مشکل جای پا نداشت.
خوب تا اینجا که آریو کم نقص ظاهر شده ولی این سواری راحت و خانوادگی تا زمانی که به یک سربالایی رسیدیم ادامه داشت و آنجا بود که با رسیدن به شیب زیاد و وجود 4 سرنشین، میتسوبیشی بودن موتور را فراموش کرده و به یاد حجم پایین پیشرانه افتادیم. در واقع اگر با شتابگیری قبلی وارد سربالایی نشوید قطعاً با خودتان خواهید گفت ای کاش حداقل موتور 1.8 یا 2 لیتری در اختیار داشتم. گیربکس نه چندان فرز 4 سرعته مان هم نه تنها کمکی به کمبود اسب بخار نکرد بلکه ضعف موتور را بیشتر هم به رخمان کشید. دوباره به مسیر مسطح برمیگردیم تا یک تست شتابگیری هم داشته باشیم. ابتدا همراهانمان پیاده شدند تا وزن به شرایط استاندارد نزدیک شود و با قرار دادن گیربکس در حالت تیپ ترونیک اقدام به شتابگیری میکنیم. در حالیکه با افزایش دور موتور صدای پیشرانه (مشابه اکثر اتومبیل های این رده) به اتاق نفوذ میکند آریو بعد از حدود 14 ثانیه به مرز 100 کیلومتر بر ساعت رسید! البته با توجه به اطلاعاتی که از قبل در مورد وزن و موتور و گیربکس داشتیم، این عملکرد متوسط اصلاً دور از انتظار نبود. در حال حرکت نیز اگر به شتابگیری مجدد و درنتیجه دنده معکوس احتیاج داشته باشید روی حالت D کمی دیر به خواسته تان پاسخ داده میشود و گیربکس با زبان بی زبانی به شما میگوید "هولم نکن تا سر فرصت دنده ی مناسب را پیدا کنم!" اما با انتخاب تعویض دستی میتوان تا حدودی این مشکل را کمرنگ تر کرد. اگر حداقل یکی از دو مجموعه اصلی شتابگیری یعنی موتور و یا گیربکس میتوانستند عملکرد بهتری از خود نشان دهند قطعاً ضعف دیگری مقداری پوشش داده میشد اما تلفیق گیربکس نسبتاً کند 4 سرعته و موتور 1.6 لیتری (البته برای این هیکل!) نتیجه ی چندان فوق العاده ای به همراه نداشته.

البته اگر خیلی اهل شتاب و سرعت و شیطنت های خیابانی نباشید (که احتمالاً هم نبودید که این خودرو خانوادگی و کم قدرت را انتخاب کرده اید) برای استفاده ی روزمره و عادی مشکلی نخواهید داشت و تازه با این حجم موتور و تکنولوژی میتسوبیشی از بابت مصرف سوخت نیز پول بیشتری توی جیبتان میماند.
راستی یکی از نکات مثبت این اتومبیل ترمزهای قابل اعتمادش است که هرچند کمی سفت هستند و کمی هم پایین میگیرند اما وقتی به این دو مورد عادت کنید به خوبی شما را در مهار اتومبیل یاری میکنند و سیستم ضد قفل هم بر خلاف برخی محصولات وطنی که زودتر از موعد وارد مدار میشوند، به موقع و فقط در صورت نیاز دست به کار خواهد شد. با عبور از پیچ ها با سرعت بالاتر و یا حرکات تند فرمان، کمی حالت گهواره ای در اتومبیل احساس شد که البته با توجه به نرمی سیستم تعلیق این مورد (حداقل در این رنج قیمتی) کاملاً طبیعی است. حتی می توانم بگویم سیستم تعلیق آریو که در جلو از نوع مک فرسون و عقب از نوع Trailing arm است در مجموع کمی بهتر از میزان توقع من از اتومبیلی در این سطح نشان داد. 

نتیجه گیری

 


اگر قرار بود زمانی که زوتای Z300 با قیمت 70، 80 میلیونی به فروش میرسد این گزارش را آماده کنیم احتمالاً آن را خودرویی نه چندان چشم نواز و در عین حال ضعیف میدانستیم که با برندی گمنام و کیفیتی متوسط یارای رقابت با خودروهای هم قیمتش را ندارد، اما حالا که با شرایط فعلی برچسب قیمت 54 تا 57 میلیونی روی آریو قرار گرفته و در سطحی پایین تر با رقبایی ساده تر به مبارزه میپردازد شرایط کاملاً متفاوت است و همین تغییر قیمت، آریو را از یک بازنده بزرگ به گزینه ای تبدیل کرده که قطعاً ارزش فکر کردن را دارد. در چند جمله کوتاه اگر خیلی اهل شتابگیری و سرعت رفتن نباشید و با دیدن ظاهر تویوتا و موتور میتسوبیشی آریو، از این چینی 57 تومانی توقع یک ژاپنی گران قیمت را پیدا نکنید، با توجه به مواردی مثل گیربکس اتوماتیک و امکانات مناسب و سواری نرم از انتخابتان ناامید نخواهید شد. ضمناً وجود نمایندگی های زیاد سایپا نیز هر چقدر که در کیفیت خدمات عالی نباشند باز هم برای صاحبان آریو نسبت به برخی دیگر از محصولات وارد شده ی چینی نکته ای دلگرم کننده محسوب میشوند.
در پایان جا دارد از همکاری صمیمانه آقای سعید یزدانی (مالک اتومبیل) که در یک روز سرد پاییزی گروه خودرو بانک را در تهیه این مقاله یاری نمودند تشکر و قدردانی نماییم.
 

آریو
مثبت تعلیق نرم و کابین جادار، آپشن های مناسب، ترمزهای قابل اعتماد 
منفی قدرت و شتاب ضعیف، گیربکس کند، گمنام بودن برند